جدول جو
جدول جو

معنی تفاوت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تفاوت کردن
(دَ نَ دَ)
فرق کردن و مختلف شدن و موافق نبودن و امتیاز حاصل کردن. (ناظم الاطباء) :
پنجه در صید برده ضیغم را
چه تفاوت کند که سگ لاید.
(گلستان).
گر درون سوخته ای با تو برآرد نفسی
چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی.
سعدی.
وانکه دربحر قلزم است غریق
چه تفاوت کند ز بارانش.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تفاوت کردن
فرق کردن، مختلف شدن
تصویری از تفاوت کردن
تصویر تفاوت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تفاوت کردن
تغییر کردن، فرق کردن، متفاوت شدن، دگرگون شدن، عوض شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
کافی بودن، بس بودن، از عهده کسی یا انجام دادن امری برآمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلاوت کردن
تصویر تلاوت کردن
خواندن قرائت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفارت کردن
تصویر کفارت کردن
کفاره دادن: (دی سجده همی کردی کردی گنهی هایل می نوش گناهت را امروز کفارت کن)، (امیر معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تاییدن بس بودن، برآمدن کار ساختن بس شدن، کافی بودن، از عهده کسی بر آمدن: شما بجمله عرب یکی را کفایت کنید، از عهده اجرای امری بر آمدن: مسعود... جزما فرمان داد ک این مهم ترا باید کفایت کرد والی جز از اطاعت چاره ندید
فرهنگ لغت هوشیار
نافرمانی سرکشی، تاخت، آزردن طغیان کردن سرکشی کردن، حمله کردن یورش آوردن، آزردن جفا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطاول کردن
تصویر تطاول کردن
ظلم و جور و معامله کردن با درشتی و گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تفاوت شناختن تفاوت یافتن فرق و اختلاف بین دو چیز دیدن جدایی و مباینت بین دو چیز یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاوت آمدن
تصویر تفاوت آمدن
تفاوت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاخر کردن
تصویر تفاخر کردن
برهم نازیدنبیکدیگر فخر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناول کردن
تصویر تناول کردن
خوردن و نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
داد و ستد کردن بازرگانی کردن بازرگانی کردن داد و ستد کردن معامله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفاعت کردن
تصویر شفاعت کردن
وساطت کردن توسط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
((~. کَ دَ))
به اندازه بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
بسنده کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
داوری کردن، داورزیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجاوز کردن
تصویر تجاوز کردن
Encroach
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حفاظت کردن
تصویر حفاظت کردن
Safeguard
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
Adjudicate, Judge, Officiate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
orzekać, oceniać, przewodniczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
судити , проводити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حفاظت کردن
تصویر حفاظت کردن
chronić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تجاوز کردن
تصویر تجاوز کردن
naruszać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حفاظت کردن
تصویر حفاظت کردن
охороняти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تجاوز کردن
تصویر تجاوز کردن
посягати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تجاوز کردن
تصویر تجاوز کردن
eingreifen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
urteilen, amtieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حفاظت کردن
تصویر حفاظت کردن
bewahren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
судить , вести
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حفاظت کردن
تصویر حفاظت کردن
защищать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تجاوز کردن
تصویر تجاوز کردن
вторгаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
julgar, oficiar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تجاوز کردن
تصویر تجاوز کردن
دیکشنری فارسی به چینی